با آمدنت فریبم دادی
یا با رفتنت؟کاش تو را هرگز نمی دیدمتا همیشه سراغت رااز فرشتگان می گرفتمتا تلخترین شعرم را هرگزدر گوش خدا نمی خواندمکاش تو را هرگز نمی دیدمآن وقتنه بغضی در گلویم بودنه این دلشدگیو نه مشتی شعر
نیمه شب آواره و بی حس و حال
در سرم سودای جامی بی زوال
پرسه ای آغاز کردیم در خیال
دل بیاد آورد ایام وصال
از جدایی چندی می گذشت
چندی از عمر رفت و برنگشت
دل بیاد آورد اول بار را
خاطرات اولین