اندر احوالات من و سایت
آقایون سرتون سلامت
سرزدن به سایت شده برام یه عادت
ظهر و شب، صبح، نصفه شب ، آخه که فرقی ندارن
برای کسایی که به عشق این سایت بیدارن
چشم که روهم می ذارم ، خوابای رنگی می بینم
اسم کاربریمو من به رنگ قرمز می بینم!
بعضی وقتها این قَدَر خیره میشم به رایانه
که مامان میگه بهم، بچه شدی مثل کَنه!
با حال بد ، ضعف و دل درد، می خورم چای و نبات
هیچ چیزی باعث نمیشه ، نخونم شاخه نبات
گاهی وقتها تو کَلِ با بچه ها
کم میارم ، میزنم یک گریزی به وبلاگا
این قَدَر از این تاپیک به اون تاپیک سرمیزنم
که سرم گیج میره و مجبورم چُرتی بزنم
شنبه ها که میرسه، ثانیه ها رو میشمُرم
شاید قالب جدید رسیده باشه، منم کامنت روش بذارم
قالبهای جدید علی جون که توی سایت پخش میشن
بچه ها از ذوقشون ، غش می کنن ، ولو میشن
آقا علی هم، گهگداری آن لاین میشن
با دیدن اسمشون، بچه ها کلی شاد میشن
خداییش بچه ها هم کم نمی ذارن تو مرام
خوشامد گویی میگن حتی شده با یه سلام
همه ی زحمتها رو هم علی جون میکشه
خیلی دوست دارم یه روز مدیر مایکروسافت بشه!(افعال معکوس بید جیگر!!)
در آخر می خوام بگم، اینی که گفتم شعر نبود
می دونم قافیه هاش، وزن و ردیفش جور نبود!
دوست داشتم فقط بشه یه خاطره برا همه
هر چی از خوبیهای این سایت بگم بازم کمه!
به امید روزی که آمار سایت میلیونی شه
صاحب این خونه خیلی زودِ زود داماد بشه!
علاقه مندی ها (Bookmarks)